انگار شب قدری امام رضا طلبیدتم ...
دارم واسه اولین بار میرم پیشش ...
تا شب قدرو تو حرمش باشم ...
پرسه زنون توی رواق غصه به جای خونه
غمه که این روزا تن خستمو میکشونه
این روزا دوزخ منه من که بریدم از تو
بریدمو پشت سرش هی میخورم چوبشو
چند سالیه تو سینه داغ انتظارو دارم
چند ساله که اسم تو رو هی به زبون میارم
چند سالیه تو سینه داغ انتظارو دارم
چند ساله که اسم تو رو هی به زبون میارم
ضامن هشتمین بی رقیبم ستاره ی مشرقی غریبم
سوی کبوتری که شد فراموش میشه که وا کنی دوباره آغوش
چند ساله کار من شده شمردن لحظه ها
این نفسای خسته که دارن میفتن از پا
بذار بیام که خسته از گذشته ی تباهن
بذار بیام که خسته از یه لحظه اشتباهن
ضامن هشتمین بی رقیبم ستاره مشرقی غریبم
سوی کبوتری که شد فراموش میشه که وا کنی دوباره آغوش
نظرات شما عزیزان: